خیلی بده گل رز قرمز بیاد دم خونه آدم اونوقت تو گل رز قرمز نفرستی خونه ش !

همه برگ و بهار در سرانگشتان تست چقدر عمق چشمان شیرینت را دوست دارم

تنها موی سیاهی از تو که به شانه ات میریزد مرا بس !

جا مانده است چیزی جایی هیچگاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد !

شاملوی عزیزم

ای کاش می توانستند از آفتاب یاد بگیرند که بی دریغ باشند در دردها و شادی هایشان حتی با نان خشکشان و کارهایشان را جز برای قسمت کردن بیرون نیاورند ..

جهان پر از صدای حرکت پاهای مردیست که همچنان که تو را می بوسد در ذهن خود طناب دار تو را می بافد ... فروغ

همیشه از قصهء قورباغه هایی که شاهزاده می شن خوشم می یاد و کدوهایی که کالسکه می شن ....

قلبم اونقدر شکسته شده که دیگه جایی برای دوباره شکسته شدن نداره می فهمی ؟

خنک آن قمار بازی که بباخت هر چه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر !!!!!!

با این همه هنوز کودکانه امیدوارم کودکانه ! هرگز شب را باور نکرده ام چرا که در فراسوی دهلزش به امید دریچه ای دل بسته بودم مسیح دور است مسیح گفته بود : بخواهید حتما به شما داده خواهد شد هنوز کودکانه امیدوارم کودکانه

حافظ خلوت نشین دوش به میخانه شد از سر پیمان گذشت بر سر پیمانه شد اینو خیلی دوست دارم

دلم بارون می خواد یه بارون واقعی پاییز دلم خیسی میخواد تازگی بارون می خوام کوشی پس ؟ مهر هم تموم شد آبان بی بارون نمی خوامممممممممممممممممممممممممممممممممم آخ اگه بارون بزنه آخ اگه بارون بزنه

یک نفر جیرجیرکها را روغنکاری کرده بود امروز بی لالایی خوابیدم ......

سلام مرسی مرسی مرسی مرسی که شنیدم مرسی که دیدیم مرسی که بازم خجالتم دادی می دونی نمی تونم جبران کنم ولی بدون دیوونه وار دوست دارم

پلک فرو بستی و تمام کلمات


پیراهن سیاه بر تن کردند ...........

آبی نگاهت

دلم را با آسمان پیوند می دهد

فشرده خاطرات کودکیم

در چشمانت تکرار میشود

بی حضورت تک درخت بلوطی را می مانم

که در خلوت ترین انحنای درد

سوگنامه پرندگان مهاجر را می سراید

آه ! ای پگاه جاویدان

بعد از تو ترانه های شرقیم

در ازدحام تاریک یک بغض غروب می کند ...

ماه در انتظار طلوع سیاهی را بهانه می کند و من تو را !


بواسطه کدامین پیوند بوی ترا ابرها گریستند که حتی سنگها هم نجات دهنده ات می خوانند ؟


در عصر سایه ها

ای صبور

قطره ای لبخند کافیست تا چشمانت را عاشق کنم !

دیگر دلم نمی خواهد مرد باشم

دلم می خواست همه مردها انسان بودند ...........

غمناک تر از این آیا شنیده اید ؟

یکی را دوست می دارم


یکی را دوست می دارد !



می شه تو چشات خیلی چیزا رو تازه کرد


می شه با گر گر دستهای تو خیلی کارا کرد


می شه تو چشمهای تو گم شد و مرد

می شه دریا رو به اسم تو سپرد

نگو دیره من از این فاصله ها بدجوری گریم می گیره

آره گریه ام می گیرهه داره گریه ام می گیره ..................

ستار

غمناک تر از این آیا شنیده اید ؟

یکی را دوست می دارم


یکی را دوست می دارد !



می شه تو چشات خیلی چیزا رو تازه کرد


می شه با گر گر دستهای تو خیلی کارا کرد


می شه تو چشمهای تو گم شد و مرد

می شه دریا رو به اسم تو سپرد

نگو دیره من از این فاصله ها بدجوری گریم می گیره

آره گریه ام می گیرهه داره گریه ام می گیره ..................

ستار