هرگز نهراسیده بودم به گشودن رازی که چشمانت کلید آن بود !

مرا به لبخندی میهمان کن
دیریست که این لبها به لبخندی آغشته نشده اند ...

نگاهش انجماد یک حماقت است !

کوله بارم را بسته ام
برای یک سفر طولانی
به مقصدی نامعلوم ...
همراه فاب عکسم و خیال تو ...
خدا نگهدار

کاش تکه های مرا اینجا نمی گذاشتی که جا بماند

کاش نیمه ام را نمیبردی

مرا کامل بمیران !

جیرجیرکها وقتی ساکت می شن یعنی مردن !

+ / -

چند روزه یه دوست قدیمی رو پیدا کردم
خیلی حال داد
اینم مال تو  بچه +