نشسته بود جلوم. آهنگ december از george winston رو گذاشته بود و درس میخوند. یه هو آهنگ گرفتش. اشک تو چشاش جمع شد و داشت دیوونه میشد. فکر میکرد اولین باره که این آهنگ رو گوش میده و نمیدونست چرا اینجوریش کرده. زنگ زد مامانش و بهش گفت که چه اتفاقی افتاده. مامانش شروع کرد به گریه کردن. معلوم شد که وقتی مامانش اینو حامله بوده از بین این همه آهنگ کلاسیک این آهنگ رو براش میذاشته رو شکمش تا دختره گوش بده و توی رحم آروم بشه.

بعد از بیست سال آهنگه برگشته و خورده تو صورت دختره و اینجوری تکونش داده. حالا من نتیجه گیری نمیکنم ولی این خیلی نتیجه میده.
نظرات 1 + ارسال نظر
جوانه ی دوست داشتن سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:32 ق.ظ http://www.madlen.blogsky.com

سلام
وبلاگ قشنگی داری. مخصوصا این قسمت جالب که من الان دارم نظر م رو توش مینویسم.
خیلی اتفاقی اینجا اومدم . برای یکی از دوستام دنبال آهنگ وینستون میگشتم که اومدم اینجا و این مطلب قشنگت رو دیدم که خیلی منو به وجد آورد. اگر ممکنه از این خواننده مخصوصا همین آهنگ رو توی وبلاگتون بذارین . ممنون
من بت اجازتون لینکتون میکنم تا بیشتر بهتون سر بزنم . ممنون و موفق باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد