میدانی ٬
اعترافی بایدم !
که به سیاق عامیانه میشود:
چیزی ست (یا همان: چیزه)
و در ادامه ابروهایم بالا میروند
یعنی من بالایشان می‌اندازم
ابروهای قشنگم را ...
حقیقَتَش آن که

من

دیوانه

نیستم

میدانی چرا ؟
نمیدانی .
چون من شترم .
و تلخم .
دیوانگی تلخی نیست .

من اگر تلخم دیوانه نیستم
و این یک راز است .
رازی‌ست بین من ٬
تو ٬
و کوهانم .
میدانم رازی که سه نفر آنرا بدانند ٬
آن سر دنیا هم دیگر آنرا میدانند
ولی چه باک
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد