یه صحنه از ایج آو اینسنس همین جوری جا مونده رو دسک تاپ مغزم
اون جا که الن نشسته رو مبله جلو شومینه
بعد نیولند می شینه رو زمین
سرشو می ذاره رو پای الن
بعد یه جور از ته دلانه ی خیلی خواستنی ای بغلش می کنه
یعنی حتا بغلم نیستا
به بغل می کشتش
انگار داره بایت به بایتشو سیو می کنه
نمی دونم چه جوری می شه توضیحش داد
اما خیلی خواستن داشت توش
یه خواستنی که یه نشدن گنده جلو روشه
یه ناممکن غمگین ناامید کننده
که هردوشون خوب می دوننش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد