دکمه روشن من را که می بینی دگمه خاموشت را می زنی از عشق می ترسی؟ *** کف پاهایم را می سپارم به پنجره خنک می شود کامپیوتر روشن می ماند آن بالا ها ماه زیر ابری می لغزد *** روی صفحه مانیتور تایپ می کنم رفته ای؟ تایپ میکنی خنده! کامپیوتر ریست میشود نکند غصه خورده است؟ *** یک نفر از صفحه مانیتور دستش را دراز می کند به دوستی دکمه خاموش را می زنم هوس برف کرده ام! *** دکمه روشن را که می زنم عکس تو می آید گریه می کنم روی دکمه های کیبورد جای چند قطره اشک می ماند *** شب است گربه ای زوزه می کشد آن دورتر ها صدای جارو می آید سطح آسفالت خش می افتد مانیتور من هم ... *** توی کامپیوتر خط آدم ها یکی است نه می بینیشان نه می شنوی چطور عاشق شدی احمق؟! *** دکمه خاموش را بزن دمپایی هایت را پرت کن پابرهنه تا کنار پنجره بدو ... نه! پرواز کن ...
|