توی کتابا نوشتن فاصلهی عشق و نفرت یه باریکیه یه تار مو ئه کتابایی که سالها پیش خوندیمشون٬ کتابهای تکراری کتابهای همیشگی٬ کتابهای کلیشهای٬ که همیشه گنگ و نصفه میمونن که هیچوقت کامل خونده نمیشن که هیچوقت تموم نمیشن که همه با یکی بود و یکی نبود شروع میشن که تو همهشونم کلاغه به خونهش نمیرسه٬ آره٬ توی کتابا نوشتن٬ از همون قبلنا از همون خیلی وقت پیش |