کوله بارم را میبندمبالای کوهدریاچهای ست به رنگ ابرهای آسمانیزیر صافی آسماندر عمیق دریاچهماهیانجفت گیری میکنندگویی که امن ترین پناهگاهِ بودنتاریکی عمیق آب دریا ستیک مشت صدف در آب میریزمدوستت دارممیمیرم.