دیشب کتاب مومو را خواندم میشائل انده دوباره لذت بردم ...مثل ان همه سال پیش ... این کتاب کودک نیست. حقیقتا نیست ،داستان راخوانده اید ؟ موجودات خاکستری پوشی وقت مردم را می دزدند و مردم به تدریج برای همصحبتی با دوستان, اب دادن گلها و قدم زدن در خیابان وقت ندارند...در حین خواندن کتاب متوجه شدم که من مومو هستم! باور کنید جدی می گم من مثل مومو برای شنیدن حرفهای دیگران خیلی وقت دارم... من برای خودم هم همیشه وقت دارم...من برای گلدانها و بچه ها همیشه وقت دارم ...من همیشه از اینکه دیگران این همه سرشان شلوغ است تعجب می کنم من برای به رویا رفتن هم خیلی وقت دارم خیلی....خاکستری پوشها چند تا از دوستای منو گرفتن اما هنوز خیلی ها هستن که برای شنیدن حرفاشون می یان پیش من