آقای مگس نگاهی به دور و برش کرد و گفت: بــــع ٬
بــــع. بعد در حالیکه یورتمه میرفت به طرف آینه سرش رو بالا گرفت و بادی
به غبغبش انداخت و در حالیکه تسبیح میچرخوند رو به آینه گفت: به به ٬
هیبتم رو عشقه. چه گاویم من ! مگس کش که حوصلهش سر رفته بود محکم کوبوند تو سر آقای مگس و زیر لب گفت: خفه شو حیوون کثیف. |