واسه بهترین بابا ی دنیا : 

 

آرایش زیاد برای من اساسن مال روزهایی ست که خوب نیستی. روزهایی که خنده ت ترک خورده ست. روزهایی که التهاب و غم و آماده به گریه- گی چشم هات را زیر مداد و ریمل قایم می کنی (برای سایه زدن بدحالی کفایت نمی کند. احتمالن باید بمیرم تا سایه-لازم بشوم) روزهایی که لب ِ متمایل به ورچینی ات را با رژلب های براق دکور می کنی که نتوانی وربچینی ش. روزهایی که دلت نمی خواهد کسی صورتت را ببیند، که می خواهی یک صورتک رنگ وارنگ تحویل شان بدهی که برایشان بخندد که خودت بتوانی با خیال راحت آن زیر بداخلاقی کنی و غصه بخوری. روزهایی که لج می کنی انگار با دنیا، که اصلن حالا که اذیتم کردی من هم خودم را زیر این همه رنگ و روغن قایم می کنم که دل ات تنگ بشود برایم.