ببین
یه قفسه بزرگ پر از شیشه های مختلف را در نظر بگیر
توی هر شیشه ای هم یه مایع خیلی غلیظ که اون مایعه٬عصاره ی روحه آدمهاست
حالا خدا وقتی میخواد توی آدما روح بدمه چیکار می کنه؟ میاد یکی ازون یه عالمه شیشه را ازون قفسه ی بالای سرش برمیداره٬ یکمی از مایعش را میریزه توی یه ظرفی و رقیقش می کنه٬بعد اون رقیق شده هه حالا روحه اون آدم میشه٬ بعدش خدا اون روحه را می دمه توی کالبدش و بعدشم می فرستدش زمین. خوب؟
خوب تعداد آدما از تعداد اون شیشه ها و در نتیجه از تعداد روح های متفاوتی که میشه تولیدش کرد خیلی بیشتره دیگه٬ پس آدمای زیادی هستند که روحشون از یه جوهر یکسان درست شده٬ فقط ممکنه غلظتشون با هم فرق بکنه
وقتی می بینی یه آدمی خیلی عینه تو هستش٬اونموقع باید نتیجه بگیری که روح جفتتون از عصاره ی یه شیشه ی واحد درست شده
فهمیدی حالا؟
بله استاد