کرگدنها دشمن ندارند؛ دوست هم ندارند تنها سفر میکنند و اگر سر حوصله باشند اجازه میدهند که پرندگان کوچک رویشانه شان بنشینند و شکارهای کوچک خودشان را بیابند، اما کرگدنها نه شکار میکنند و نه شکار میشوند. خوراکشان علفهای خودرو است و سیب ترش ....کرگدنها رو به انقراضاند و جز سوسکها و یکی دو جانور دیگر تنها موجوداتی هستند که از عهد دایناسورها تا امروز دار وجود را تاب آوردهاند؛ صبور و منتظر و تنها و کمی افسرده. کرگدنها پوست کلفتی دارند که قدرت تحمل سختیها را برایشان هموار ساخته، اما در عوض دل نازکی دارند که به آه مظلومی در دلِ سیاه شب در اعماق جنگل میشکند و اگر خوب دقت کنید داخل گودی چشمان کم سویشان کیسه اشکی است که صورت پرچین و چورکشان راتر میکند... کرگدنها نه میتوانند به چپ نگاه کنند و نه به راست و نه به پشتسر. شاید در فراروی خویش هم افقی نبینند ...