بعضی وقتا گفتن یا نوشتن یه چیزایی مثل بوسیدن یه کسیه که خوابیده
اگه ببوسیش بیدار میشه
خوابی که میبینه نصفه میمونه
اگه نه، لذت بوسیدنشو وقتی خوابه از دست دادی
مثه کاری که میخوای انجام بدی ولی حیفت میاد یا میترسی اونجوری که میخوای نباشه
مثه مردن، میخوای بمیری ولی میترسی اونطرف خدایی در کار نباشه
مثه وایسادن لبه دنیا می مونه
مثه وقتایی که زندگی به وضوح، به مرگ تکیه داده