یه روزی یه دوستی که که خیلی عزیز بود که خیلی عزیزه بهم گفت ایما محکم باش
آهای دوستی که خیلی عزیزی ایما محکم شده اندازه فولاد ! ولی قیمتشو تو نمی دونی !
میدانی چیزی به آن روز نمانده ولی ما هنوز زیر باران شهرمان با هم قدم نزدیم ... کاش این چند روز باقیمانده باران میبارید. کاش این اشکها ٬ آن فاصلهها ٬ این حرفها ٬ آن خندهها ٬ آن بوسهها ... کاش باران میبارید ...
کاش میفهمیدی من هرگز آن روز را فراموش نخواهم کرد. میدانی ... دو کلامی گفتیم و هزاری نگفتیم.
تو آبی بشو _ دریا
من دچارت می شوم _ آرام
تو بگذار در تو غوطه بخورم _ دریا
...
تو صورتی بشو _ شکوفه ی گیلاس
من باد می شوم _ ناآرام
تو در آغوشم برقص _ ناآرام
من پروازت میدهم تاخدا _آرام
بالهایم خیس است
به من پرواز یاد می دهی استاد ؟
هر کسی ٬ هر آدمی ٬ ممکنه هزار بار مرحوم شه ٬ ولی فقط یه بار میمیره. اون یه بارم مرحوم نمیشه. خیلی آروم و بی سر و صدا میمیره. مثل یه دختری که تو 27سالگیش ٬ خیلی ساده و تنها و بی سر و صدا ٬ میمیره.
همین.