میدانی چیزی به آن روز نمانده ولی ما هنوز زیر باران شهرمان با هم قدم نزدیم ... کاش این چند روز باقیمانده باران میبارید. کاش این اشکها ٬ آن فاصلهها ٬ این حرفها ٬ آن خندهها ٬ آن بوسهها ... کاش باران میبارید ...
کاش میفهمیدی من هرگز آن روز را فراموش نخواهم کرد. میدانی ... دو کلامی گفتیم و هزاری نگفتیم.
آخرین اخبار ایران و جهان در بزرگترین آرشیو خبری در ایران. خبر+عکس. :: اخبار را در www.moroorgar.com حرفه ای بخوانید ::
آخی
چه رمانتیک
{چشمک}
یک شب از دست کسی
باده ای خواهم خورد
که مرا با خود، تا آن سوی اسرار جهان خواهد برد!
با من از «هست» به «بود»
با من از نور به تاریکی،
از شعله به دود
با من از آوا تا خاموشی،
دورتر، شاید تا عمق فراموشی
راه خواهد پیمود.
واسه همیشه دارم می رم یعنی واسه همیشه داری می ری؟