گاهی قصه‌هایی هستند که هیچ‌وقت کهنه نمیشوند. درست مثل زخم‌هایی که همیشه تازه می‌مانند و تنها تلنگری می‌طلبند تا سر باز کنند و تا مغز استخوانت را بجوند ... گاهی٬ از خودم میپرسم چند سال دیگر باید بگذرد تا من دوباره این قصه/این نقاشی/این آهنگ/ این تو را بخوانم و اینگونه نلرزم. واقعاً چند سال؟
نظرات 3 + ارسال نظر
علیرضا پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:15 ب.ظ http://pink-sunset.blogsky.com

سلام
وبلاگ قشنگی دارید
مطالب خوبی هم داره
دوست داشتی به وبلاگ من هم سر بزن
غروب صورتی آپ شد و حضور گرم شما را می طلبد
موفق باشید

علی جمعه 14 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 04:22 ب.ظ http://www.alimarashi.blogfa.com

بلاگ خوبی داری امیدوارم موفق باشی
یه سری هم به ما بزنی خوشحال میشیم
اگه عشقت کشید نظر هم بده

دیجی افکت یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 04:29 ق.ظ http://http:/

خیلی مطالبت با حال بودن باور کن بهترینی خیلی خوبی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد